کد مطلب:369547 سه شنبه 26 بهمن 1395 آمار بازدید:307

نیایش سی و هفتم [1]
 (2) بار خدایا، کس هنوز سپاس نعمتت را چنان که باید به جای نیاورده که نعمت دیگرش ارزانی داری و شکری دیگرش واجب گردانی.

(3) بار خدایا، بنده تو، هر چه در طاعت تو کوشد به جایی نرسد و از طاعت تو، آن سان که در خور فضل توست، قاصر آید.

(4) بار خدایا، شکرگزارترین بندگان تو از سپاس تو عاجزاند و عبادت کننده‌ترین عابدان تو در عبادت خویش قاصر.

(5) هیچ کس مستحق آن نیست که تواش بیامرزی و آمرزش تو به پاس شایستگی او باشد، و هیچ کس مستحق آن نیست که تو از او خشنود باشی و بحق سزاوار این خشنودی تو بود. پس هر که را آمرزیده‌ای از انعام توست و از هر که خشنود گشته‌ای از فضل و احسان تو.

(6) بار خدایا، در برابر اندک سپاسی جزای فراوان دهی و در برابر اندک طاعتی ثواب بسیار، چنان که گویی شکرگزاری بندگانت- با آنکه

______________________________

[1] دعای آن حضرت است در اعتراف به تقصیر در ادای شکر.

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:230

در برابر آن برایشان ثوابی مقرر داشته‌ای و اجری عظیم داده‌ای- چیزی است که آنان را در برابر تو یارای سر بر تافتن از آن بوده است که پاداششان می‌دهی، یا آنکه خود سبب آن نبوده‌ای که اکنون جز ایشان عطا می فرمایی! نه چنین است- ای خداوند من- که زمام کار بندگان تو به دست تو بوده پیش از آنکه توان عبادتشان باشد و ثواب ایشان را مهیا کرده‌ای پیش از آنکه به اطاعتت روی آرند. زیرا شیوه تو بخشندگی است و خوی تو نیکوکاری است و راه و آیین تو بخشایندگی.

(1) بار خدایا، همه آفریدگان معترفند که هر که را عقوبت کنی بر او ستم نکرده‌ای و همگان بر این گواهند که هر که را از عذاب رهایی بخشی در حق او احسان کرده‌ای و همه اقرار می‌کنند که حق عبادت و شکر تو را آن چنان که در خور آن هستی به جای نیاورده‌اند.

(2) بار خدایا، اگر آدمیان را شیطان نفریفته و از طاعت تو باز نداشته بود، هیچ گنهکاری جامه جان به گناه نمی‌آلود و اگر باطل را در چهره حق جلوه نمی‌داد، هیچ گمگشته‌ای راه تو گم نمی‌کرد.

(3) خداوندا، منزهی تو. وه که چه آشکار است نشان کرم تو در معامله با آن که اطاعتت کند یا معصیت ورزد: فرمانبردار را پاداش نیکو می‌دهی و حال آنکه تو خود توان فرمانبرداری‌اش داده‌ای و کیفر گناهکار را با آنکه در مؤاخذتش قدرت داری به تأخیر می‌افکنی. هر دو را چیزی عنایت می‌کنی که نه سزاوار آن بوده‌اند و اعمالشان از احسانی که در حقشان روا می‌داری قاصر است.

(4) بار خدایا، اگر آن را که فرمانبردار توست، به مقتضای عملش- که تو خود بر آنش گماشته‌ای- پاداش می‌دادی، بیم آن بود که ثواب تو از دست بدهد و نعمتی که عنایتش داشته‌ای زایل گردد. ولی تو به کرم خود، در برابر اندک زمانی عبادت در این دنیای فانی، پاداشی طولانی و

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:231

جاویدان می‌دهی و در برابر اعمالی زود گذر ثوابی بی‌پایان و بی‌زوال عطا می‌فرمایی. فراتر از این، از بنده خود که از روزی تو خورده است و هم بدان توان طاعتش بود عوض مطالبه نکرده‌ای. برای رسیدن به آمرزش تو ابزاری به کار داشته که تو برسر آن بر او تنگ نگرفته‌ای.

(1) بار خدایا، اگر نه چنین کرده بودی، بنده تو همه آنچه را به رنج فراهم کرده و به کوشش فرا چنگ آورده بود در برابر کمترین انعام و احسانت از دست می‌داد و خود در گرو دیگر نعمتهایت در نزد تو باقی می‌ماند. پس در این حال چه وقت مستحق چیزی از ثواب تو می‌بود؟ هیچ گاه.

(2) ای خدای من، این حال کسی است که تو را فرمان برده باشد و راه کسی است که تو را عبادت کرده باشد. اما در کیفر آن کس که در امر تو عصیان ورزیده و مرتکب مناهی شده، تعجیل نکردی، باشد که از معصیت تو دست بردارد و به طاعت تو باز گردد، حال آنکه در همان نخستین گناه مستحق همه عقوبتهایی بود که برای همه آفریدگانت مهیا داشته‌ای.

(3) بار خدایا، اگر کیفر گناهان را به تأخیر افکنده‌ای و در خشم و انتقام و عقاب درنگ کرده‌ای چشم پوشی توست از حق تو، و خشنودی توست، بی آنکه چنین خشنودی بر تو لازم آمده باشد.

(4) پس ای خداوند، چه کسی از تو کریم‌تر است؟ چه کسی شقی‌تر است از آن شوربخت که پای در راه خلاف رضای تو نهد و خود را به هلاکت رساند. نه، هیچ کس. بار خدایا، تو فراتر از آن هستی که جز به احسانت وصف کنند و کریم‌تر از آن هستی که جز به سبب دادگری، از تو بیمناک شوند. از جور تو بر کسی که عصیان می‌کند حیفی نیست و کسی که به راه رضای تو می‌رود از آن بیم ندارد که در پاداش او غفلت ورزی. پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و آنچه مرا آرزوست بر من ارزانی دار و بر هدایت من بیفزای تا توفیق عملم نصیب گردد. انّک منّان کریم.

ترجمه الصحیفة السجادیة ،ص:233

(1)